به وقت تهران

وبلاگ شخصی محمد اسعدی

به وقت تهران

وبلاگ شخصی محمد اسعدی

نه رسانه ملی

 

برای انتخاب موسوی نیاز به اراده ملی داریم             

 

 

نه رسانه ملی   

  

  

 

میرآمدومیرآمد

 

میر آمد و میر آمد

از نسل امیر آمد

در سلسله اصلاح

شایسته وزیر آمد

ایران که همه درد است

محتاج یکی مرد است

آن درد نشان آمد

آن مرد دلیر آمد

سرد است همه دلها

خشک است همه جانها

در عالم بی ابری

باران به کویر آمد

میر حسین موسوی بعد از ۲۰ سال درتلویزیون

به گزارش گروه سیاسی آفتاب، مهندس میرحسین موسوی در اولین برنامه تلویزیونی خود که از شبکه یک سیما پخش شد، در گفت‌وگوی رو در رو با مردم، ضمن ابراز خوشحالی از این گفت‌وگو بیان کرد: «خوشحالم که دوباره در بین شما هستم و می‌توانم با شما صحبت کنم. گرچه مدت‌هاست پس از اتمام وظایفم در دولت، از سال 68 امکان نداشته از طریق رسانه ملی گرد هم باشیم و با هم صحبت کنیم. این موضوع به دلیل محدودیتی است که برای تصویر بنده وجود داشته است، با این وجود در این مدت بنده به هیچ وجه از شما دور نبوده و با شما در مغازه‌ها، کوچه، خیابان، روستاها، شهرها، مساجد، کارخانه‌ها، کوهپیمایی‌ها و راهپیمایی‌های عظیم و در فراز و نشیب‌ها بوده و حضور داشتم».

این کاندیدای ریاست جمهوری انتخابات دوره دهم اضافه کرد: «جزو آرمان‌ها و آرزوهای من این است که ان شاءالله شرایطی در آینده پیش آید که مردم بتوانند از طریق رسانه‌هایی چون رسانه ملی و نظایر آن دوستی‌ها را تقسیم کرده، صحبت کنند و دور هم باشند، تبادل نظر داشته باشند؛ یاد بگیریم از این امکانات و وسیله مدرن در شرایط کنونی به خوبی استفاده کنیم؛ چرا که وجود این رسانه‌ها، فضای ملی ما را شادتر و مردم را نسبت به یکدیگر مهربان‌تر می‌کند. هم‌چنین می‌توان مشکلات را از این طریق بهتر حل کرد».

میرحسین موسوی با تشکر از مردم برای استقبال از حضورش در شهرهای مختلف گفت: «در یکی دو ماه اخیر بنده به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری، به عنوان خدمتگزار مردم در شهرهای مختلف حضور پیدا کردم که جا دارد از پیشوازی مردم تشکر کنم. بنده شرمنده این پیشوازها هستم؛ می‌دانم که این پیشوازها برای بیان حرف‌ها و نگاه به مسایل مختلف کشور بوده و بنده چیزی نداشتم که خدمت شما مردم عزیز عرضه کنم. هم‌چنین ماشینی نفرستادم که شما را به صحنه آورد و از امکاناتی همچون پول نفت در آستینم برخوردار نبودم که آن را بین شما توزیع کنم. البته می‌دانم که

ادامه مطلب ...

آزمون جهت استخدام در شرکتی بزرگ ومعتبر

کدامیک را سوار می‌کنید ؟!

 
 
 
یک شرکت بزرگ قصد استخدام تنها یک نفر را داشت. بدین منظور آزمونی برگزار کرد که تنها یک پرسش داشت. پرسش این بود :
شما در یک شب طوفانی سرد در حال رانندگی از خیابانی هستید. از جلوی یک ایستگاه اتوبوس در حال عبور کردن هستید. سه نفر داخل ایستگاه منتظر اتوبوس هستند. یک پیرزن که در حال مرگ است. یک پزشک که قبلاً جان شما را نجات داده است. یک خانم/آقا که در رویاهایتان خیال ازدواج با او را دارید. شما می‌توانید تنها یکی از این سه نفر را برای سوار نمودن بر گزینید. کدامیک را انتخاب خواهید کرد؟ دلیل خود را بطور کامل شرح دهید :

پیش از اینکه ادامه حکایت را بخوانید شما نیز کمی فکر کنید ..............

..........

........

.......

......

.....

.....

...

..
 

قاعدتاً این آزمون نمی‌تواند نوعی تست شخصیت باشد زیرا هر پاسخی دلیل خاص خودش را دارد.
پیرزن در حال مرگ است، شما باید ابتدا او را نجات دهید. هر چند او خیلی پیر است و به هر حال خواهد مرد.
شما باید پزشک را سوار کنید. زیرا قبلاً او جان شما را نجات داده و این فرصتی است که می‌توانید جبران کنید. اما شاید هم بتوانید بعداً جبران کنید.
شما باید شخص مورد علاقه‌تان را سوار کنید زیرا اگر این فرصت را از دست دهید ممکن است هرگز قادر نباشید مثل او را پیدا کنید.

از دویست نفری که در این آزمون شرکت کردند، تنها شخصی که استخدام شد دلیلی برای پاسخ خود نداد. او نوشته بود :
سوئیچ ماشین را به پزشک می‌دهم تا پیرزن را به بیمارستان برساند و خودم به همراه همسر رویاهایم متحمل طوفان شده و منتظر اتوبوس می‌مانیم.

پاسخی زیبا و سرشار از متانتی که ارائه شد گویای بهترین پاسخ است و مسلما همه می‌پذیرند که پاسخ فوق بهترین پاسخ است، اما هیچکس در ابتدا به این پاسخ فکر نمی‌کند. چرا؟
زیرا ما هرگز نمی‌خواهیم داشته‌ها و مزیت‌های خودمان را (ماشین) (قدرت) (موقعیت) از دست بدهیم. اگر قادر باشیم خودخواهی‌ها، محدودیت ها و مزیت‌های خود را از خود دور کرده یا ببخشیم گاهی اوقات می‌توانیم چیزهای بهتری بدست بیاوریم.
تحلیل فوق را می‌توانیم در یک چارچوب علمی‌تر نیز شرح دهیم: در انواع رویکردهای تفکر، یکی از انواع تفکر خلاق، تفکر جانبی است که در مقابل تفکر عمودی یا سنتی قرار می‌گیرد. در تفکر سنتی، فرد عمدتاً از منطق، در چارچوب مفروضات و محدودیت‌های محیطی خود، استفاده می‌کند و قادر نمی‌گردد از زوایای دیگر محیط و اوضاع اطراف خود را تحلیل کند. تفکر جانبی سعی می‌کند به افراد یاد دهد که در تفکر و حل مسائل، سنت شکنی کرده، مفروضات و محدودیت ها را کنار گذاشته، و از زوایای دیگری و با ابزاری به غیر از منطق عددی و حسابی به مسائل نگاه کنند.
در تحلیل فوق اشاره شد اگر قادر باشیم مزیت‌های خود را ببخشیم می‌توانیم چیزهای بهتری بدست بیاوریم. شاید خیلی از پاسخ‌دهندگان به این پرسش، قلباً رضایت داشته باشند که ماشین خود را ببخشند تا همسر رویاهای خود را به دست آورند. بنابراین چه چیزی باعث می‌شود نتوانند آن پاسخ خاص را ارائه کنند. دلیل آن این است که به صورت جانبی تفکر نمی‌کنند. یعنی محدودیت ها و مفروضات معمول را کنار نمی‌گذارند. اکثریت شرکت‌کنندگان خود را در این چارچوب می‌بینند که باید یک نفر را سوار کنند و از این زاویه که می‌توانند خود راننده نبوده و بیرون ماشین باشند، درباره پاسخ فکر نکرده‌اند